غزل شماره ۴۱۸

گر تیغ بارد، در کوی آن ماه
گردن نهادیم، الحکم لله
آیین تقوا، ما نیز دانیم
لیکن چه چاره، با بخت گمراه
ما شیخ و واعظ، کمتر شناسیم
یا جام باده، یا قصّه کوتاه
من رند و عاشق، وآنگاه توبه؟
استغفرالله، استغفرالله
مِهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا، آه از دلت آه
اَلصَّبرُ مَرٌّ، وَ العُمرُ فان
یا لَیتَ شِعری، حتّامَ القاه
حافظ چه نالی، گر وصل خواهی
خون بایدت خورد، در گاه و بیگاه

بسیار انسان مصممی هستید حتی اگر سنگ هم از آسمان ببارد کاری را که اراده کرده اید به پایان می رسانید. در برابر حکم الهی تسلیممحض هستید. روش تان راه درستی است برای همین خیلی زود به تیجه می رسید. در برابر گناه می ایستید و شیطان را لعنت می کنید. برای رسیدن به حاجت باید راهی سخت و دشوار را تحمل کنید.