غزل شماره ۲۴۷

صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وزوُ به عاشق بیدل خبر دریغ مدار
به شکر آنکه شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار
جهان و هر چه درو هست سهل و مختصرست
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
کنون که چشمه نوش است لعل شیرینت
سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار
مکارم تو به آفاق می‌برد شاعر
از و وظیفه و زاد سفر دریغ مدار
چو ذکر خیر طلب می‌کنی سخن این است
که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو آب دیده ازین رهگذر دریغ مدار

در انتظار خبری هستید که به زودی به شما خواهد رسید و به شکرانه ی این خبر عبادت خدا را به جای آورید. هر کار سختی در دنیا با اراده ی قوی تان بسیار آسان می گردد. ثروت زیادی به دست می آورید که در راه خدا انفاق هم می کنید و این باعث زایل شدن غم از دلتان می شود.