غزل شماره ۶۵

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
پیوند عمر بسته به مویی ست هوش دار
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
معنی آب زندگی و روضه‌ی ارم
جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست
مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند
ما دل به عشوه‌ای که دهیم اختیار چیست
راز درون پرده چه داند فلک خموش
‌ ای مدّعی نزاع تو با پرده دار چیست
سهو و خطای بنده گرش هست اعتبار
معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست
تا در میانه خواسته کردگار چیست

از روزگار انتظار بی اندازه داری و مرتب گله می کنی. زیاد شکایت نکن. حوادثی برایت اتفاق می افتد تا امتحان شوی. غم دنیا را نخور اینها همه خواست خداوند است پس از روزهای خوش زندگیت نهایت استفاده را بکن و از آنلذت ببر و قدر نعمت های خدا را بدان.