غزل شماره ۲۴۱

معاشران ز حریف شبانه یاد آرید
حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید
به وقت سرخوشی از آه و ناله‌ی عشّاق
به صوت نغمه و چنگ و چغانه یاد آرید
چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی
ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید
چو در میان مُراد آورید دست امید
ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرید
سمند دولت اگر چند سرکش است ولی
ز همرهان به سر تازیانه یاد آرید
نمی خورید زمانی غم وفاداران
ز بی وفایی دور زمانه یاد آرید
به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال
ز روی حافظ و این آستانه یاد آرید

شما فراموش نشده اید. باز هم عدا هی هستند که قدرتان را بدانند و جواب زحمتتان را بدهند. شما کسی هستید که در عین خوشی و رسیدن به مراد دیگران را هم در شادی و خوشی خود سهیم کرده اید، اما دیگران در حق تان کم لطفی کرده اند ولی باز هم مرحمت خدا نصیب شما شده و خواهد سد.