غزل شماره ۲۲۹
بخت از دهان دوست نشانم نمی دهد
دولت خبر ز راز نهانم نمی دهد
از بهر بوسهای ز لبش جان همی دهم
اینم نمی ستاسد و آنم نمی دهد
مردم ز اشتیاق و درین پرده راه نیست
یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد
زلفش کشید باد صبا چرخ سفله بین
کانجا مجال باد و زانم نمی دهد
چندان که بر کنار چو پرگار میروم
دوران چو نقطه رو به میانم نمی دهد
شکّر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدی زمانه زمانم نمی دهد
گفتم روم به خواب و ببینم خیال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمی دهد